|
آشفتگی وزیر خارجه آمریکا از گسترش همکاریهای نظامی ایران و روسیه
ترس جنگ سردی
بلینکن: مسکو در قبال دریافت پهپادها به تهران جنگنده پیشرفته میدهد
گروه سیاسی: وزیر خارجه ایالاتمتحده آمریکا بار دیگر گسترش روابط نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و روسیه را یک نگرانی فزاینده خواند.
به گزارش فارس، «آنتونی بلینکن» در مصاحبه با شبکه آمریکایی «سیبیاس» تصریح کرد روابط بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه به یک نگرانی فزاینده تبدیل شده است. وی در مصاحبه با این شبکه که درباره طیفی از موضوعات از جمله چین، روسیه و ایران بود، همچنین گفت ایران و روسیه در حال گسترش روابط نظامی خود هستند. بلینکن ادعاهای دیگر مقامهای دولت «جو بایدن» رئیسجمهور ایالاتمتحده درباره مشارکت ایران در جنگ اوکراین از طریق کمک نظامی به روسیه را تکرار کرد. وی در این باره گفت: «ما شاهد بودهایم که ایران پهپادهایی را ارائه میکند که روسیه از آنها در اوکراین برای حمله به زیرساختهای غیرنظامی و کشتار غیرنظامیان استفاده میکند». وی در ادامه با اشاره به این موارد افزود: کمکهای ایران به روسیه «ماهه ادامه داشته است». بلینکن همچنین در ادامه از گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه ابراز نگرانی کرد و گفت در حال حاضر احتمالا روسیه نیز ایران را تسلیح میکند. وی در این باره گفت: «رابطه بشدت مهلکی بین روسیه و ایران وجود دارد. روسیه همچنین تجهیزات نظامی از جمله هواپیماهای جنگنده پیشرفته را در اختیار ایران قرار میدهد. این چیزی است که به نظر میرسد ممکن است درحال اتفاق افتادن باشد که اگر ایران به آن فناوری دست یابد، این کشور را به یک تهدید بزرگتر تبدیل میکند».
این مقام آمریکایی سپس از تلاشهای خود به همراه متحدان آمریکا برای مقابله با گسترش روابط ایران و روسیه سخن به میان آورد و گفت: «بنابراین، این چیزی است که ما با متحدان و شرکای خود در سراسر جهان درباره آن حرف میزنیم. این روابط یک نگرانی فزاینده است».
اظهارات وزیر خارجه ایالاتمتحده تازگی ندارد، چراکه پیش از این نیز بارها در بحبوحه جنگ اوکراین، متحدان غربی اوکراین بارها مدعی شدهاند که جمهوری اسلامی ایران از طریق عرضه پهپاد به روسیه در جنگ اوکراین مشارکت دارد و این در شرایطی است که مقامهای ایران بارها هرگونه مشارکت در جنگ اوکراین را رد کرده و گفتهاند تهران هیچ اطلاعی از نحوه استفاده پهپادها ندارد. کشورهای غربی در حالی نگران افزایش همکاری ایران و روسیه هستند که خود از طریق عرضه انواع تسلیحات به کییف، نهتنها کمکی به آرام شدن درگیریها در اوکراین نکردهاند بلکه بر آتش جنگ اوکراین نیز دامن زدهاند.
ارسال به دوستان
الشرق الاوسط: رئیسجمهور سوریه به عمان و امارات میرود
هراس صهیونیستها از بازگشت اسد
اسرائیل در حمله هوایی به دمشق 20 غیرنظامی را شهید و زخمی کرد
گروه بینالملل: در حالی که سوریه در زمان پسازلزله به سر میبرد و باید سیل کمکهای انساندوستانه به این کشور و مردم زلزلهزده سوریه گسیل شود، اسرائیل به مناطق مسکونی در دمشق حمله کرد که تاکنون ۵ شهید و ۱۵ زخمی برجا گذاشته است. به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) بامداد روز یکشنبه اسرائیل با شلیک موشک از سمت جولان، نقاطی در شهر دمشق و اطراف آن از جمله محلههای مسکونی را هدف قرار داد. به گفته این منبع، پدافند هوایی سوریه این موشکها را رهگیری و بیشتر آنها را ساقط کرد. در نتیجه این حمله تاکنون ۵ نفر از جمله یک نظامی شهید و ۱۵ شهروند سوری نیز مجروح شدهاند که حال بعضی از آنها وخیم است. این حمله همچنین موجب تخریب تعدادی از منازل مسکونی و آسیب به چند محله در دمشق و اطراف آن شد. به دنبال این حمله، منبعی در ارتش سوریه طی بیانیهای گفت: « ساعت 2 بامداد روز یکشنبه دشمن اسرائیلی با چند موشک از سمت جولان اشغالی سوریه حملهای کرد و طی آن، برخی مناطق در شهر دمشق و حومه آن از جمله مناطق مسکونی را هدف قرار داد که پدافند موشکی به مقابله پرداخت و بیشتر موشکها را ساقط کرد». همزمان برخی منابع آگاه اعلام کردند سایت راداری «تل المسیح» ارتش سوریه در جنوب شهر «شهبا» واقع در استان مرزی السویداء هدف حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. پیشتر نیز صهیونیستها بارها مناطق مختلف سوریه از جمله مناطق مسکونی را هدف تجاوز نظامی قرار داده بودند. دولت دمشق تاکنون چند مرتبه در نامههایی به مقامات سازمان ملل، خواستار اتخاذ تدابیری برای جلوگیری از تکرار تجاوزات نظامی صهیونیستها به سوریه شده است. حمله موشکی رژیم اسرائیل به این مناطق در حالی انجام میشود که دولت سوریه به دلیل زلزله اخیر در شمال و شمال غرب، درگیر رسیدگی به این مناطق و شهروندان زلزلهزده است. اندکی از زلزله ویرانگر که هزاران قربانی و مصدوم داشت، نگذشته بود که برخی کشورهای عربی از این بحران برای ارتباط گرفتن با حکومت سوریه استفاده کردند. این بحران، دری به روی حکومت سوریه گشوده است تا از انزوای بینالمللی تحمیل شده خارج شود، حال باید دید این امر از سوی کشورهای عربی که تاکنون ارتباطی با سوریه برقرار نکردند نیز محقق میشود. با فاجعه زلزله در مناطق مختلفی از سوریه که برخی از آن خارج از کنترل حکومت است، رؤسای جمهور و سران مصر، الجزایر، اردن، عمان، امارات و بحرین با بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه تماس گرفتند و ضمن اعلام همبستگی خود، جان باختن شهروندان در این زلزله را تسلیت گفتند. در همین حال الشرق الاوسط گزارش داده قرار است رئیس جمهور سوریه به امارات و عمان سفر کند. 12 سال از آغاز ناآرامیها در سوریه در 15 مارس 2011 میگذرد؛ ناآرامیهایی که با یک تظاهرات کوچک در دمشق آغاز شد و متعاقبا در همه شهرهای سوریه گسترش یافت. کشورهای عضو شورای همکاری از موضع طرح عربی که توسط شورای وزارتی اتحادیه عرب در پی تداوم ناآرامیها در سوریه اتخاذ شد، حمایت کردند و در این راستا، کشورهای عضو شورای همکاری تصمیم به خارج کردن سفرای خود از سوریه گرفتند و همه آنها از سفرای سوریه خواستند خاکشان را ترک کنند. پس از گذشت 11 سال از بحران در سوریه، برخی کشورهای عضو شورای همکاری، ارزیابی مجدد روابط با حکومت سوریه از طریق سفر به این کشور، گشایش سفارت و... را آغاز کردند. امارات گویا بیشترین تمایل را به عادیسازی روابط با دمشق در میان کشورهای شورای همکاری داشته و سال 2021 خواستار بازگشت سوریه به کرسی خود در اتحادیه عرب شد. امارات سال 2018 سفارت خود در دمشق را پس از 7 سال بازگشایی کرد و اسد نیز سال گذشته پس از سفر وزیر خارجه امارات به دمشق، به ابوظبی رفت. در همین رابطه، انستیتو کشورهای شورای همکاری در واشنگتن از دیدار خالد الحمیدان، رئیس اطلاعات عربستان با همتای سوری خود در دمشق در اوایل ماه مه سال گذشته، همچنین دیدار او با اسد خبر داده است. بحرین نیز پا جای پای امارات گذاشت و دسامبر 2021 نخستین سفیر خود در دمشق پس از بحران در سوریه را معرفی کرد. پیش از بحرین نیز عمان سفیر خود را سال 2020 معرفی کرده اما همچنان قطر، کویت و عربستان تا به امروز مخالف هرگونه عادیسازی روابط و نزدیکی به حکومت سوریه هستند. ***
وزیر خارجه عربستان: باید با دمشق گفتوگو کرد
«فیصل بنفرحان آلسعود» وزیر خارجه عربستان روز شنبه (۱۸فوریه) در کنفرانس مونیخ در پاسخ به سوالاتی درباره سوریه از ضرورت بازنگری «سیاستها و راهبردهای» کشورهای عربی و «ضرورت گفتوگو با دمشق» سخن گفت اما یادآوری کرد کشورهای عربی هنوز به رویکرد مشترک جدیدی دست نیافتهاند.
ارسال به دوستان
پسر ترامپ احتمال دست داشتن روسیه در ماجرای فاجعه اخیر خروج قطار در آمریکا را مطرح کرد
پاسخ نورداستریم در اوهایو؟
ترامپ قصد دارد از منطقه بروز حادثه سمی خروج قطار در اوهایو بازدید کند
گروه بینالملل: دونالد ترامپ قصد دارد از شهر فلسطین شرقی در ایالت اوهایو محل بروز حادثه سمی خروج قطار از ریل دیدن کند. یک سانحه ریلی، مناطق شمال شرق آمریکا را در وحشت شیمیایی فرو برده است. هفته گذشته بخش مهمی از یک قطار باری 140 واگنی، در فاصلهای نزدیک از مرز شرقی ایالت اوهایو با ایالت پنسیلوانیا از ریل خارج شد. به گزارش مقامات ایالتی، حدود 50 واگن این قطار از ریل خارج شد که 10 رام آن حامل مواد سمی و خطرناکی بود که در صورت نشت یا انفجار مخازن، میتواند باعث بروز یک فاجعه زیستمحیطی در منطقه شود. به گزارش هیات ملی ایمنی حملونقل ایالاتمتحده (NTSB)، 16 ساعت پس از خروج قطار از ریل در حوالی روستای فلسطین شرقی در ایالت اوهایو، واگنها آن همچنان در آتش میسوخت. ماموران آتشنشانی و امدادی ابتدا جرات نزدیک شدن به واگنهای حامل مواد سمی را که دچار آتشسوزی شده بودند نداشتند، چراکه هر لحظه ممکن بود انفجاری در مخازن حامل مواد شیمیایی خطرناک روی دهد اما در ادامه برخی آتشنشانان با لباسهای ویژه «هزمت» - عایق در مقابل مواد خطرناک - به واگنهای واژگونشده مشتعل نزیک شدند. اواخر روز شنبه و پس از آنکه رسانههای محلی از شنیده شدن صدای چند انفجار در محل سانحه قطار خبر دادند، مایکل گراهام، عضو هیاتمدیره NTSB اعلام کرد: «این یک صحنه آتشسوزی فعال است». به گفته وی، 10 واگن خارجشده از ریل حاوی مواد خطرناک شیمیایی است، از جمله ۵ رام حامل وینیلکلرید است؛ گازی بیرنگ که برای ساخت لولههای ساختمانی و سایر محصولات پلاستیکی استفاده میشود. طبق هشدار موسسه ملی سرطان آمریکا، قرار گرفتن در معرض وینیلکلرید خطر ابتلا به انواع مختلفی از سرطان را در پی دارد. هیات ملی ایمنی حملونقل ایالاتمتحده نیز اعلام کرده تنها مقدار کمی وینیلکلرید از طریق دستگاههای فشار ویژه آزادسازی شده است که برای جلوگیری از انفجار روی واگنهای قطار نصب شدهاند. آژانس حفاظت از محیطزیست اوهایو نیز به سیانان گفت تا عصر شنبه هیچ سطح خطرناکی از آلودگی هوا در منطقه اطراف سقوط این واگنها کشف نکرده است. با این حال دستور تخلیه اجباری برای افرادی که در شعاع 1.6 کیلومتری این سانحه زندگی میکردند، صادر شد. به گزارش سیانان، نزدیک به 2 هزار نفر یعنی نیمی از جمعیت روستای مزبور تخلیه شدهاند. گفتنی است گزارشی مبنی بر تلفات یا جراحات ناشی از خروج از ریل در این حادثه گزارش نشده است، با این حال هنوز مقامات ایالت اوهایو مشخص نکردهاند که دلیل خروج قطار از ریل چه بوده و این حجم عظیم مواد سمی به کجا منتقل میشده است. اکنون این موضوع به دستاویز مهمی برای ترامپ و جمهوریخواهان تبدیل شده است. سکوت محض رسانهها درباره این حادثه بسیار گیجکننده است. کلی، کارشناس بهداشت صنعتی در آمریکا از خود میپرسد آیا به جوامع محلی «دستورالعملهایی درباره چگونگی پناه گرفتن صحیح در محل داده شده است؟ آیا به آنها گفته شد که سیستم تهویه مطبوع و دریچهها و پنجرههای نواری خود را خاموش و مسدود کنند؟ من هیچ چیزی در این زمینه ندیدم، همچنین فقط برای ثبت در رسانه میگویم، ماسکها از شما در برابر وینیل کلرید محافظت نمیکنند». هم دولت بایدن و هم رسانههای جریان اصلی، به طرز تاسفباری درباره خطرات این فاجعه زیستمحیطی سکوت کردهاند. جو بایدن هنوز به طور علنی و رسمی درباره این فاجعه واکنش نشان نداده است. در حالی که اطلاعات محلی منتشر شده توسط خدمه حاضر در میدان، اغلب دقیقتر و قویتر است اما این به آن معنا نیست که جوامع دوردست به اندازه کافی برای پیامدهای چنین حادثهای آماده هستند. خطر ریزش و نشت خطرناک این مواد به محیط (بویژه هنگام انتقال آن)، به جوامع محلی اطراف محل حادثه محدود نمیشود. به گفته کلی، بهتر است هنگام حملونقل مواد شیمیایی خطرناک، پیشگیرانه عمل کنید تا واکنشپذیر. کلی فکر میکند ماشینهای این حادثه ممکن است بهدرستی علامتگذاری نشده باشند و اعلانهای اجباری به شهرهای مسیر قطار صادر نشده باشد. پایگاه خبری Lever گزارش داد مقامات فدرال اعلام کردهاند قطار انتقال وینیل کلرید، «به عنوان یک قطار قابل اشتعال با خطر بالا در نظر گرفته نمیشود». در همین حال فاکس نیوز در گزارشی عنوان کرد دونالد ترامپ قصد دارد از شهر فلسطین شرقی در ایالت اوهایو- محل بروز حادثه سمی خروج قطار از ریل- دیدن کند. همچنین دونالد ترامپ جونیور در توئیتر نوشت: «آیا ما مورد حمله قرار گرفتهایم؟ آیا کسی بر این باور است که تمام این خارج شدن قطارها از ریل که همگی با پیامدهای زیست محیطی شدید مواجه هستند، کاملا تصادفی است؟ چرا ما حتی کسی را ندیدهایم که بپرسد آیا این اتفاقات به تلافی حمله احتمالی ما به خط لوله نورداستریم 2 است؟». این سخنان فرزند ترامپ به موضوع داغی بدل شده است. فرزند رئیسجمهور سابق آمریکا دوباره حمله به خط لوله نورداستریم 2 را وسط کشید. قابل ذکر است انفجار خطوط لوله گاز «نورداستریم ۱» و «نورداستریم ۲» که برای صادرات گاز روسیه به اروپا از طریق دریای بالتیک در نظر گرفته شده بود، سپتامبر گذشته رخ داد. وزیر خارجه روسیه طی اظهاراتی در یک نشست خبری، آمریکا را به دخالت مستقیم در انفجار خط لوله انتقال گاز روسیه به اروپا «نورداستریم» متهم کرد. یک روزنامه نگار آمریکایی فاش کرد که دولت واشنگتن در انفجارهای خطوط گازی نورداستریم روسیه نقش مستقیم داشته است. خبرگزاری روسی اسپوتنیک به نقل از «سیمور هرش» روزنامهنگار برنده جایزه پولیتزر اعلام کرد که چگونه ایالات متحده و نروژ برای منفجر کردن خطوط لوله نورداستریم در یک گزارش تکاندهنده تبانی کردند. این روزنامهنگار تحقیقی در اظهاراتی فاش کرد که «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا بعد از بیش از ۹ ماه بحث و بررسی بسیار محرمانه در شورای امنیت ملی این کشور، دستور خرابکاری در خطوط لوله نورداستریم یک و ۲ روسیه را صادر کرد. در افشاگری این روزنامهنگار آمده است که غواصان آمریکایی تابستان سال ۲۰۲۲ تحت پوشش رزمایشهای ناتو مواد منفجره را در خطوط لوله نورداستریم یک و ۲ کار گذاشتند، سپس این مواد منفجره توسط نروژیها در عملیات خرابکاری عمدی منفجر شد. در این گزارش آمده است که «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا در آمادهسازی طرح اقدام خرابکارانه در خطوط لوله نورداستریم روسیه مشارکت داشته است. خطوط لوله زیر آبی نورداستریم یک و ۲ که برای انتقال سالانه ۱۱۰ میلیارد مترمکعب گاز روسیه به اروپا ساخته شده بودند، ماه سپتامبر در حادثهای مشکوک دچار انفجار شدند و روسیه همان ابتدا آن را عملیاتی تروریستی ساخته دست غرب اعلام کرد. ارسال به دوستان
بارشهای فراتر از میانگین بلندمدت وضعیت ذخایر آبی کشور را به طور چشمگیری بهبود بخشید
بهمن روسفید
* محدوده خط برف کشور در حال حاضر 40 میلیون هکتار است؛ یعنی 3 برابر کل مساحتی که طی 4 سال گذشته کشور برف دریافت کرده بود/ * با ذوب شدن ذخایر برفی کشور میزان بارندگیها در سال آبی جاری از میانگین بلندمدت نیز بیشتر میشود
اسدالله خسروی: بارندگیهای مستمر که از نیمه دوم دیماه شدت گرفت و در روزهای پایانی بهمن با بارش برف در اغلب استانهای کشور به اوج رسید، علاوه بر ایجاد نشاط برای مردم، موجب افزایش میزان ذخایر آبی، رشد حجم آب ورودی به سدهای کشور، پر شدن آبخوانها و تقویت آبهای زیرزمینی شد. ورود سامانههای بارشی متعدد به کشور بویژه در ماه گذشته موجب شد میزان بارندگیها حتی فراتر از میانگین بلندمدت شود. اگر چه میزان و شدت بارشها در استانهای کشور متفاوت بود و استانهای زاگرسنشین از این نعمت بیشتر برخوردار شدند اما طبق گزارش سازمان هواشناسی، میانگین بارشها در بهمنماه 60 درصد کمبارشی پاییز را جبران کرد.
* بارندگیها فراتر از میانگین بلندمدت شد
مدیرکل اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران با بیان اینکه بارندگیهای اخیر تا حد چشمگیری منجر به بهتر شدن وضعیت آبخوانها در استانهایی شده که برف بیشتری دریافت کردهاند، گفت: با وجود کمبود ۲۰ میلیمتری بارندگیها نسبت به بلندمدت، با ذوب ذخایر برفی، حجم بارش بیشتر از میانگین بلندمدت میشود. رضا بیانی درباره میزان بارندگیها و ذخایر آب در آبخوانها اظهار کرد: میزان بارندگیهای کشور تاکنون بدون در نظر گرفتن برفهای ذوب نشده نزدیک به ۱۰۰ میلیمتر ثبت شده، این در حالی است که میانگین بارندگیها در بلندمدت حدود ۱۲۰ میلیمتر است، بنابراین در حال حاضر نسبت به بلندمدت حدود ۲۰ میلیمتر کمبود بارش داریم اما اگر ذخایر برفی نیز ذوب شود، پیشبینی میشود میزان بارندگیها بیشتر از میانگین بلندمدت شود. وی افزود: محدوده خط برف کشور در حال حاضر ۴۰ میلیون هکتار است، در صورتی که طی ۴ سال گذشته مساحتی که در کشور برف دریافت میکرد ۱۴ میلیون هکتار بود و اگر میانگین ارتفاع برفی که در کشور ثبت شده است نزدیک به ۵۰ سانتیمتر باشد، در ۴۰ میلیون هکتار، میلیاردها لیتر آب به صورت برف ذخیره میشود. وی در پاسخ به این پرسش ایسنا که آیا مناسب بودن بارندگیهای اخیر به معنای پر شدن آبخوانها و آبهای زیرزمینی و رفع کمبود آب است یا خیر؟ اظهار کرد: تقریبا ۵۰ درصد بارندگیها تبخیر میشود، ۲۵ درصد به صورت روانآب درمیآید و ۲۵ درصد نیز در زمین نفوذ میکند البته چون بیشترین میزان بارندگی در کشور در فصل زمستان رخ میدهد، بنابراین میزان تبخیر کمتر از ۵۰ درصد است. وی ادامه داد: پیشبینی میشود در سال جاری آبخوانها در استانهایی همچون شمال خراسان رضوی، خراسان شمالی، ناحیه رویشی زاگرس و استانهای آذربایجان شرقی و غربی به بهترین وضعیت خود برسد. بیانی به ایسنا گفت: در حال حاضر نیز آبهای پشت سد تقریبا به ۴۰ درصد رسیده است و با بارندگیها، روانآبها و ذوب برفها وضعیت بهتر میشود و پیشبینی میشود بارندگیها در زمستان جاری نسبت به بلندمدت و سالهای گذشته بهتر باشد.
* رشد ۳ درصدی حجم آب سدهای کشور نسبت به سال گذشته
حجم آب موجود در سدهای کشور از ابتدای سال آبی جاری (ابتدای مهرماه) تا ۲۹ بهمنماه با رشد ۳ درصدی نسبت به سال گذشته همراه شد. بارشهای اخیر وضعیت سدهای کشور را نسبتا بهتر کرد اما به گفته فیروز قاسمزاده سخنگوی صنعت آب از اواسط اسفندماه فرآیند ذوب شدن برفها سبب تغییر در ورودی سدها خواهد شد. بر اساس تازهترین گزارش دفتر اطلاعات و دادههای آب شرکت مدیریت منابع آب ایران، حجم آب موجود در سدهای کشور از ابتدای سال آبی جاری در حالی به رقم ۲۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب رسیده که این رقم در سال آبی گذشته ۲۱ میلیارد و ۷۹۰ میلیون مترمکعب بوده است. با وجود افزایش حجم آب موجود در سدها، وضعیت ورودی آب به مخازن سدها با کاهش ۶ درصدی همراه شده است. بر این اساس میزان آب ورودی به سدهای کشور از ابتدای سال آبی جاری (ابتدای مهر) تا ۲۹ بهمنماه حدود ۱۰ میلیارد و ۷۴۰ میلیون مترمکعب بوده که نسبت به مدت مشابه در سال آبی گذشته ۶ درصد کاهش نشان میدهد. میزان آب ورودی به سدهای کشور در سال آبی گذشته (ابتدای مهر ۱۴۰۰ تا آخر شهریور ۱۴۰۱) طی مهر تا ۲۹ بهمنماه ۱۱ میلیارد و ۳۷۰ میلیون مترمکعب بوده است که مقایسه آن با مدت مشابه سال آبی جاری، کاهش ورودی به سدها را نشان میدهد.
* بارشهای پراکنده در برخی استانها
رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا ضمن اعلام بارش پراکنده و وزش باد در برخی استانها، از روند افزایش نسبی دما در نوار شمالی کشور خبر داد. صادق ضیاییان درباره شرایط جوی کشور اظهار کرد: طی هفته جاری به سبب گذر متناوب امواج تراز میانی جو از کشور روز دوشنبه (امروز) در ارتفاعات البرز شرقی و شمال شرق، ابرناکی، وزش باد و بارش پراکنده انتظار میرود. وی افزود: طی این روز در نوار شمالی کشور بویژه در سواحل شمالی و اردبیل وزش باد همراه با روند افزایش نسبی دما پدیده غالب است. به گفته رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا سهشنبه (فردا) در شمال غرب و دامنههای زاگرس واقع در غرب و جنوب غرب کشور همچنین در سواحل دریای خزر ابرناکی و بارش پراکنده رخ میدهد. در ضمن در دامنههای جنوبی البرز و شمال شرق کشور وزش باد همراه با خیزش گردوخاک دور از انتظار نیست. وی ادامه داد: چهارشنبه ۳ اسفند در غالب مناطق کشور جوی آرام و پایدار حاکم میشود. بعد از ظهر پنجشنبه و روز جمعه۴ و ۵ اسفند در ارتفاعات واقع در جنوب و جنوب شرق کشور و در سواحل دریای خزر ابرناکی و بارش خفیف پیشبینی میشود. ضیاییان اضافه کرد: طی ۳ روز آینده خلیجفارس و دریای عمان مواج خواهند بود و در ارتفاعات البرز ذوب برف و احتمال ریزش بهمن انتظار میرود. وی درباره وضعیت جوی تهران در روزهای آینده هم اظهار کرد: آسمان تهران در نخستین روز اسفند کمی ابری همراه با غبار محلی، در بعدازظهر افزایش ابر و گاهی وزش باد با حداقل دمای ۲ و حداکثر دمای ۱۳ درجه سانتیگراد و روز سهشنبه ۲ اسفند نیمهابری، در بعضی ساعتها بارش پراکنده و گاهی وزش باد با حداقل دمای ۴ و حداکثر دمای ۱۴ درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.
* حوضه آبریز فلات مرکزی دارای بیشترین پوشش برفی
تازهترین گزارش مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی نشان از آن دارد که سطح پوشش برفی حوضههای آبریز اصلی در هفته چهارم بهمن ماه امسال رشد قابل توجهی داشته است. بر این اساس سطح پوشش برفی حوضه آبریز فلات مرکزی از ابتدای آذر تا ۲۱ بهمن در حالی به ۱۳۴ هزار و ۳۸۹ کیلومتر رسیده که در مدت مشابه پارسال این رقم ۴۶ هزار و ۷۲ کیلومتر بوده است. میانگین ۱۶ساله سطح پوشش برفی این حوضه آبریز نیز ۶۲ هزار و ۱۵۲ کیلومتر بوده است. همچنین سطح پوشش برفی حوضه آبریز دریای خزر در هفته چهارم بهمن نسبت به مدت مشابه پارسال با افزایش روبهرو شده است. پارسال سطح پوشش برفی این حوضه آبریز ۹۶ هزار و ۸۰۲ کیلومتر بوده که امسال به رقم ۱۲۷ هزار و ۲۸۱ کیلومتر افزایش یافته است. وضعیت سطح پوشش برفی حوضه آبریز خلیجفارس و دریای عمان هم با افزایش همراه شده است. سطح پوشش برفی این حوضه آبریز در حالی در هفته چهارم بهمن امسال به رقم ۸۷ هزار و ۵۶۶ کیلومتر رسیده که این میزان در مدت مشابه پارسال عدد ۶۶ هزار و ۵۸ کیلومتر را نشان میدهد. پارسال سطح پوشش برفی در حوضه آبریز قرهقوم ۵ هزار و ۶۳۹ کیلومتر بود که امسال این میزان به رقم ۱۲ هزار و ۴۳۸ کیلومتر افزایش یافته و نیز نسبت به دوره ۱۵ساله اخیر افزایش دارد. وضعیت سطح پوشش برفی در حوضه آبریز مرزی شرق هم نسبت به پارسال با رشد همراه شده و در حالی که امسال این سطح ۲ هزار و ۸۴ کیلومتر است، پارسال ۳۵۱ کیلومتر بود.
* ادامه بارندگیها در ۱۴ استان
سازمان هواشناسی با صدور هشدار سطح زرد و با اشاره به ادامه بارشها در ۱۴ استان کشور، نسبت به خطر وقوع بهمن در تهران و البرز هشدار داد. بر اساس این هشدار بارش برف یا باران، رخداد مه و کاهش دید، وزش باد شدید، گاهی رعد و برق و احتمال وقوع بهمن و کولاک برف در مناطق سردسیر، ارتفاعات و دامنهها در برخی از مناطق ۱۴ استان کشور پیشبینی میشود. این شرایط روز پنجشنبه در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، کردستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، شمال خراسان جنوبی، یزد، شرق اصفهان، شرق سمنان، ارتفاعات گیلان، مازندران، تهران و البرز و روز جمعه در مناطق مرکزی فارس، شمال کرمان، خراسان جنوبی، شمال خراسان رضوی و خراسان شمالی پیشبینی میشود. فعالیت سامانه بارشی اثرات مخاطرهآمیزی مانند کاهش دید، لغزندگی جادهها، احتمال اختلال در حرکت ناوگان حملونقل، احتمال آبگرفتگی معابر، احتمال جاری شدن روانآب در مسیلها، احتمال خسارت به صنعت کشاورزی و احتمال افت فشار گاز و قطعی برق را در پی دارد. توصیه میشود دستگاههای اجرایی و امدادی آمادگی لازم را برای مواجهه با این شرایط داشته باشند.
***
امدادرسانی به مناطق برفگیر کوهرنگ و چلگرد
با ادامه امدادرسانی به مناطق برفگیر شهرستان کوهرنگ، معابر درونشهری و راههای روستایی در حال بازگشایی است. مدیرکل امور عملیات راههای سازمان راهداری گفت: بازگشایی راههای روستایی شهرستان کوهرنگ همچنان ادامه دارد. بهرامینیا افزود: در شهر چلگرد با کمک ۲ دستگاه لودر در حال پاکسازی معابر هستیم تا خدمترسانی اصناف تسهیل شود. یگان ویژه و گروههای نظامی و جهادی نیز برای پاکسازی معابر و راههای ارتباطی شهری و روستایی همچنان در تلاشند. رساندن اقلام معیشتی و امدادی به مناطق سخت گذر و دور دست شهرستان کوهرنگ تاکنون با هفت دور پرواز انجام شده است. گردنه چری به مسجدسلیمان به دلیل ریزش بهمن چندین بار بسته و دوباره بازگشایی شد که اکنون همه دستگاهها فعال هستند و ظرف چند روز آینده دوباره بازگشایی میشود.گفتنی است، ارتفاع برف در کوهرنگ طی چند روز گذشته به بیش از ۳ متر رسید.
ارسال به دوستان
عملیاتهای بزرگ ضدصهیونیستی/۴
دختران زیتون
مهدی بختیاری*: زنان و دختران فلسطینی برای انجام عملیات استشهادی راه سختی را طی کردند. در جامعه فلسطینی، زنان اجازه حضور در عملیاتهای اینچنینی نداشتند اما جبر روزگار و آرمان آزادی، نهایتاً راه را برای حضور آنها باز کرد تا این بار دختران فلسطینی، درسهایی فراموشنشدنی به اشغالگران سرزمینشان بدهند.
* اولین سیلی
هنوز نخستین ماه سال 2002 به پایان نرسیده بود که یک انفجار در قدس رخ داد. این انفجار موجب کشته شدن یک صهیونیست و زخمی شدن بیش از 100 نفر شد. آنچه در این واقعه بیشتر جلب توجه میکرد این بود که کسی از هویت عامل این انفجار خبر نداشت.
۳ روز بعد، هویت این شخص معلوم شد تا شوک جدیدی به شهروندان اسرائیل وارد شود و اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی را نیز به تعجب وادارد. عامل عملیات یک زن بود.
«وفاء علی ادریس» 11 فوریه 1973 در اردوگاه «الامعری» در نزدیکی رامالله در کرانه باختری به دنیا آمد. خانوادهاش اهل الرمله بودند که با فشار صهیونیستها برای اشغال مناطق فلسطینینشین به رامالله مهاجرت کردند.
وفا تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه خود را در همان اردوگاه الامعری گذراند و برای طی دوره عالی وارد دانشکده پرستاری دانشگاه ملی «النجاح» در نابلس شد تا پس از آن به عنوان داوطلب در جمعیت هلالاحمر به عنوان افسر امداد برای نجات و مداوای مجروحان فلسطینی که روزانه در نبرد با صهیونیستها زخمی میشدند، شروع به کار کند.
2 سال از انتفاضه بزرگ فلسطینیان در سال 2000 میگذشت و مناطق مختلفی از سرزمینهای اشغالی شاهد مبارزات بیامان فلسطینیان بودند. در این میان زنان نقشی در عملیاتهای شهادتطلبانه که عموما توسط مردان جوان فلسطینی انجام میشد، نداشتند، تا اینکه وفا ادریس تصمیم گرفت این خط را بشکند.
او برای عملی کردن این برنامه، بمبی قوی را در یک چمدان دستی جاسازی کرد و به سمت یکی از مناطق تجاری قدس به راه افتاد و موانع امنیتی و ایست بازرسیهای نظامی را رد کرد. شاید از آنجا که سابقه نداشت گروههای مبارز فلسطینی برای انجام عملیاتهای شهادتطلبانه از زنان استفاده کنند، کمتر توجهات اشغالگران را به خود جلب کرد.
او ساعاتی بعد در زمان تعیین شده اقدام به انفجار بمب همراه خود کرد که نتیجه آن کشته شدن یک صهیونیست و زخمی شدن بیش از 100 نفر بود.
نام و هویت مجری عملیات تا مدتی مشخص نشد و این سردرگمی که چه کسی این عملیات را انجام داده است تا 3 روز طول کشید.
عصر روز چهارشنبه 30 ژانویه 2002 در حالی که همه اعضای خانواده وفا به خاطر 3 روز بیخبری به دنبال او میگشتند، زنگ خانهشان به صدا درآمد و خبر شهادت وی به آنها داده شد.
صهیونیستها پس از نمونهگیری از خون برادران وفا و تطبیق آن با نمونهگیریهایی که از پیکر متلاشی شده این بانوی شهید انجام دادند مطمئن شدند خواهر آنها وفا ادریس عامل عملیات استشهادی بوده است.
گردانهای الاقصی شاخه نظامی جنبش فتح مسؤولیت این عملیات را برعهده گرفت اما خانواده شهید و برخی همسایگان وی تاکید کردند تا جایی که اطلاع دارند وفا عضو هیچ جنبش فلسطینی نبوده است.
جدا از همه بحثها و تحلیلهایی که بعد از عملیات درباره نیت «وفا» از به شهادت رساندن خود مطرح شد، حسن انجام این عملیات و شایستگی والای او؛ همچنین عبور از موانع جدید رژیم صهیونیستی برای مهار و کنترل مقاومت موجب شد مسیر مقاومت فلسطینی وارد دوره جدیدی شود و تحولی جدید و قابل توجه در مقاومت فلسطین پدید آید و این تحول نتایج و بازتابهایی به دنبال داشت که به سبب بنیانگذاری راهی نو و اقتدای دیگران به آن ارزشی بس والا دارد.
زنان وارد عرصه مبارزه شده بودند...!
* خانم معلم؛ کابوس اسرائیل
در پست ایست بازرسی «مکابیم» (در مسیر قدس به تلآویو)، ماموران امنیتی به سرنشینان یک خودرو که ۲ مرد و یک زن عرب بودند، مشکوک میشوند.
مردان جوان سریعا از خودرو پیاده شده و کارت شناساییشان را نشان میدهند و میگویند به همراه خواهرشان به سمت منزل میروند.
ماموران اسرائیلی تاکید میکنند آن زن هم باید پیاده شده و بازرسی شود. زن جوان با آرامش از ماشین پیاده میشود، میان ماموران امنیتی میرود و دکمه کمربند انفجاریای که همراه خود داشت را فشار میدهد.
«دارین محمد توفیق ابوعیشه» در نابلس در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه ملی «النجاح» میگذراند که البته به دلیل شهادتش ناتمام ماند.
دانشگاه «النجاح» نابلس محل تحصیل بسیاری از مجاهدان و مبارزان و استشهادیون فلسطینی بود و از همان جا بود که دارین هم وارد فعالیتهای مبارزاتی شد.
وی برای حضور در گردانهای استشهادی ابتدا نزد یکی از رهبران حماس به نام «شیخ جمال منصور» رفت اما او خواسته دارین مبنی بر انجام عملیات استشهادی را نپذیرفت.
یک سال پس از شروع انتفاضه، یک خبر، عزم دارین را برای تحقق هدفش یعنی مبارزه مسلحانه و استشهادی با صهیونیستها جزمتر کرد.
27 ژانویه 2002 یک مبارز فلسطینی دست به انجام عملیات شهادتطلبانه در قدس غربی زده بود. مجری عملیات «وفا ادریس» نخستین زن استشهادی فلسطینی بود.
وفا ادریس عضو گردانهای شهدای الاقصی (وابسته به فتح) بود و برای همین، دارین با اینکه عضو حماس بود، برای همکاری و تحقق آرزویش به سمت گردانهای الاقصی رفت و این بار با درخواست او موافقت شد.
محل عملیات را یکی از مراکز پلیس شهر یافا در اراضی اشغالی سال 1948 تعیین کردند.
روز عملیات، دارین از خانه خارج شد و کمربند حاوی مواد منفجره را به خود بست و سوار خودرویی شد که او را به همراه ۲ نفر دیگر از مبارزان فلسطینی به مکان اجرای عملیات میبرد.
برای رسیدن به مقصد، باید چندین پست ایستبازرسی را طی میکردند که همین احتمال موفقیت عملیات را بسیار پایین میآورد.
در پست ایست بازرسی «مکابیم» واقع در حدفاصل قدس و تلآویو، سربازان صهیونیست اقدام به بازرسی خودرو و سرنشینان آن کردند. ۲ همراه دارین به نام «حافظ مقبل» و «موسی حسونه» به سرعت از خودرو پیاده شدند و کارت شناسایی خود را ارائه دادند و به سربازان اعلام کردند سومین سرنشین خودرو، خواهرشان است و آنها در راه بازگشت به منزل هستند. سربازان بر شناسایی کامل دارین اصرار داشتند. در این هنگام دارین از خودرو پیاده شد و به طرف سربازان رفت به گونهای که گمان میرفت میخواهد دستورشان را اجرا کند و کارت شناسایی خود را نشان دهد اما به محض اینکه به آنان نزدیک شد دکمه انفجار بمبهایی را که به خود بسته بود، فشار داد.
* بخشی از وصیتنامه شهید دارین ابوعیشه
«...از آنجا که جایگاه زن فلسطینی از برادران فلسطینیاش پایینتر نیست، تصمیم گرفتم دومین زن استشهادی باشم و راهی را که شهید وفا ادریس شروع کرد ادامه دهم، پس در راه خداوند تبارک و تعالی و برای گرفتن انتقام پیکرهای برادران شهیدمان و انتقام حرمت پایمالشده دینمان و حرمت شکستهشده مساجد بویژه مسجدالاقصی و خانههای خداوند که اشغال شده و به کابارههایی برای اهانت به دین ما و رسالت پیامبرمان تبدیل شده که در آن محرمات الهی را مرتکب میشوند، جان ناچیز خود را تقدیم میکنم.
جسم و جان تنها سرمایهای است که داریم، پس آنها را در راه خدا میدهیم تا بمبهایی باشیم که صهیونیستها را میسوزاند و افسانه قوم برگزیده خداوند را از بین میبرد. زن مسلمان فلسطینی در گذشته و حال همواره در خط اول مسیر جهاد ضدظلم قرار داشته و دارد، لذا تمام خواهران خود را به پیمودن این راه فرا میخوانم. چون این وادی، وادی تمام آزادگان و افراد شریف و نجیب است، لذا از هر کس به دنبال حفظ عزت و شرف است دعوت میکنم قدم به این راه بگذارد تا جنایتکاران صهیونیست بدانند در برابر عزت و عظمت مقاومت ما و جهاد ما هیچ چیز نیستند. تا شارون بزدل بداند هر زن فلسطینی، ارتشی از استشهادیون را متولد خواهد کرد. اگر چه او همه تلاش خود را میکند تا در دلهای مادران مرگ بنشاند ولی بداند نقش زن فلسطینی به گریه بر همسر و برادر و پدر ختم نمیشود، بلکه ما با جسم خود به بمبهایی انسانی مبدل خواهیم شد که در هر نقطه منتشر میشوند تا خیال واهی امنیت [اسرائیل] را از بین ببرند. در پایان از تمام مسلمانان و مبارزان عاشق و شیفته آزادی و شهادت میخواهم در این راه شریف و ارزشمند یعنی راه شهادت و آزادگی استوار باشند.
دختر شهید شما: دارین محمد ابوعیشه».
* کارشناس فلسطین
ارسال به دوستان
دومین پروژه موشکی مکرون علیه ایران
حنیف غفاری*: سپتامبر 2017 میلادی در حاشیه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که به تازگی در راس معادلات اجرایی پاریس قرار گرفته بود پروژهای خطرناک را در مواجهه مطلق با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی طراحی کرد؛ تحدید توان موشکی ایران با محوریت پاریس! این همان نقطه آغاز خطایی بزرگ بود که همچنان ادامه دارد. اخیرا کاترین کولونا، وزیر خارجه فرانسه در گفتوگوی تلفنی با آنتونی بلینکن، همتای آمریکاییاش، بر «واکنش قاطعتر» به برنامه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی از سوی جامعه بینالملل تاکید کرد. بر اساس این بیانیه، وزرای خارجه ۲ کشور همچنین بر لزوم بازگشت ایران به تعهدات بینالمللی خود بویژه همکاری کامل و جامع با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید کردهاند!
به نظر میرسد فرانسویها درصدد آزمایش چندباره یک تجربه شکست خورده هستند؛ به این امید که شاید این بار بتوانند از مولفههای فرامتنی حاصل شده از جنگ روانی و تبلیغاتی غرب علیه تهران جهت دستیابی به هدف خطرناک خود استفاده کنند. این دومین پروژه مکرون علیه فعالیتهای موشکی کشورمان محسوب میشود. رئیسجمهور خام و ناتوان فرانسه نخستین بار سال 2017 میلادی تلاش کرد با گنجاندن موضوع موشکی ایران در «نسخه مکمل برجام» یا حتی تبدیل آن به یک «الحاقیه» یا «توافق ثانویه» در کنار نسخه اصلی برجام، خواسته مشترک ترامپ و نتانیاهو را درباره «بسط تعهدات یکجانبه ایران در برجام» در ابعاد هستهای و غیرهستهای جامه عمل بپوشاند. رئیسجمهور فرانسه معتقد بود اگر بتواند بدون آنکه برجام برهم بخورد چنین اقدامی را انجام دهد، تبدیل به یک قهرمان بلامنازع در عالم دیپلماسی و سیاست خارجی خواهد شد! همین توهم به مکرون توان داد به صورت مستمر در ۲ حوزه دیپلماسی آشکار و دیپلماسی پنهان، تحدید توان موشکی ایران را به مثابه یک مطالبه مطرح کند. حتی زمانی که ترامپ از توافق هستهای رسما عقبنشینی کرد، فرانسویها بارها در مذاکرات پشت پرده بر سر ترسیم ساختار نامرئی و مضحک «اینستکس» تلاش کردند تحقق این ساختار انتزاعی را منوط به تحدید حداقل بخشی از توان موشکی کشورمان کرده و تست و آزمایش موشکهای بالستیک از سوی جمهوری اسلامی ایران را متوقف کنند. با این حال، حتی در دوران اعمال فشار حداکثری ترامپ، کشورمان حاضر نشد به بازی فرانسویها و عروسکگردانان مکرون یعنی نتانیاهو و ترامپ تن دهد.
اکنون پس از ۶ سال، مکرون تصمیم گرفته است بار دیگر با استناد به مولفههای فرامتنی جاری در نظام بینالملل از جمله فضای جنگ اوکراین، اغتشاشات شکست خورده ایران و... به مواجهه با توان موشکی کشورمان بپردازد. او به لحاظ حقوقی دستانش خالی است، زیرا وفق قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، فعالیتهای موشکی کشورمان مصداق «اقدامات یا آزمایشهای ممنوع» نیست. در چنین شرایطی، مکرون در صدد ایجاد نوعی پیوند محسوس میان «مذاکرات احیای برجام» و «تحدید توان موشکی ایران» برآمده و تلاش میکند مهار حداکثری ایران را به مخرج مشترک و نقطه پیوند این دو تبدیل کند. رئیسجمهور فرانسه این بار نیز از حمایت مطلق بایدن و نتانیاهو در پیشبرد این روند برخوردار است اما در این میان متغیری مستقل وجود دارد که دوباره مکرون را به سیاستمداری ناکام در این عرصه تبدیل خواهد کرد: «ایران قدرتمند».
واقعیت این است که امثال جو بایدن، امانوئل مکرون، اولاف شولتس و ریشی سوناک، جملگی مصادیق اثبات «لزوم بسط قدرت موشکی - تسلیحاتی ایران» محسوب میشوند نه مثال نقض آن! مداخله مزمن بازیگران غربی در امور داخلی کشورمان از یک سو و تحرکات امنیتی مستمر واشنگتن، پاریس، برلین، لندن و تلآویو در کشورهای همسایه جمهوری اسلامی، کمترین جایی را برای معامله با غرب بر سر مهمترین داشته ما در مدیریت رفتار دشمن (توان موشکی ایران) باقی نمیگذارد. به عبارت بهتر، مکرون بهتر است دلیل اصرار ایران بر حفظ توان موشکی و صدالبته بسط آن طی هفتهها و ماههای آتی را نه در قطعنامه 2231 شورای امنیت و نه در رسانههای وابسته به جریانهای قدرت در غرب جستوجو
نکند! او کافی است نیمنگاهی به خود و مواضع وقیحش بیندازد! سیاستمداری که در خیال کودکانهاش، از وقوع یک انقلاب جدید در ایران سخن میگوید، بهتر است به جای آنکه در توهم دیپلماسی موشکی با ایران به سر ببرد، به فکر بلایی باشد که بر سر سیاست خارجی و امنیتی کشورش آورده است.
* دکترای روابط بینالملل
ارسال به دوستان
دعوت عناصر ضدانقلاب به کنفرانس مونیخ و اثبات دوباره بازیچه بودن اپوزیسیون خارجنشین برای افزایش فشار از سوی غرب بر ایران
پروژهبگیرها و پروژه مونیخ
گروه سیاسی: فراخوانهای اعتصاب و اغتشاش یک به یک به شکست فضاحتبار منتهی میشود، فضای عمومی جامعه به شرایط ثبات و آرامش برگشته است، عفو گسترده دستگیرشدگان در اغتشاشات، جامعه را امیدوارتر از قبل کرده است، بسیاری از اقشاری که با آشوبهای خیابانی همراهی کرده بودند با عیان شدن نقشههای ارتجاعی ضدانقلاب نسبت به موضع خود تجدیدنظر کردهاند و در نهایت راهپیمایی 22 بهمن هم با افزایش چشمگیر حضور آحاد مردم تبدیل به یک صحنه وحدتبخش در تجدید پیمان با آرمانهای انقلاب اسلامی شد؛ در یک کلام میتوان سناریوی ناامنسازی ایران را شکستخورده دانست؛ سناریویی که عملا در خیابان مرده و حتی باعث سرخوردگی بسیاری از همراهانش شده است، با این حال هر قدر خیابانهای ایران تبدیل به میدان شکست براندازان شده است، در خارج از کشور با دوپینگ دولتهای غربی تلاش میشود براندازان بیآبروشده را در جایگاه فاتح(!) تصویر کنند. روزی با حضور در پارلمان کشورهای اروپایی و آمریکایی از آنها به عنوان صاحبان تاج و تخت رونمایی میکنند و روز دیگر با دعوت دلقکهای ضدانقلاب به کنفرانس امنیتی مونیخ تلاش میکنند برای ورشکستگان سیاسی خارج از کشور مشروعیت بخرند. مجموعه این اتفاقات نشان از یک چیز دارد؛ هر قدر تیر آشوب در داخل ایران به سنگ خورده، دولتهای غربی در تلاشند شکست خوردگان را در خارج از کشور به عنوان فاتحان فرضی معرفی کنند. با این حال آیا بازی حیثیتی سیاستمداران اروپایی و آمریکایی را میتوان به یک بازی تبلیغاتی تقلیل داد؟ دولتهای غربی با این تذبذب دنبال چه میگردند؟ آیا در پیرامون این پازل مضحک، سناریوهای دیگری پی گرفته میشود؟ پاسخ به این سوالات پیش از هر چیز نیازمند شناخت نگاه غرب به آشوبهای اخیر و استفاده ابزاری آن است؛ ابزاری که میتواند با آشوب در داخل ایران به دنبال فشار دیپلماتیک و سیاسی در بیرون از مرزها باشد.
به گزارش «وطن امروز»، کنفرانس امنیتی مونیخ امسال در شرایطی برگزار شد که در اقدامی خلاف عرف دیپلماتیک به جای نمایندگان دولتهای چند کشور از اپوزیسیون این دولتها دعوت به عمل آمده بود که جمهوری اسلامی ایران هم یکی از این دولتها بهحساب میآمد. دولتهای غربی که در ماههای گذشته با بیشفعالی به دنبال بهرهگیری حداکثری از موج آشوبها و اغتشاشات بودند، این بار درهای این کنفرانس را روی بدنامترین و مضحکترین چهرههای ضدانقلاب باز کردند؛ اقدامی که به روشنی ضدایرانی و نزاعآفرین بود.
هفته گذشته پس از آنکه مشخص شد رضا پهلوی، فرزند شاه مخلوع ایران و مسیح علینژاد به جای نمایندگان دولت ایران به این نشست دعوت شدهاند، ایران نسبت به این اقدام سیاسی واکنش نشان داد. 24 بهمن بود که سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به این اقدام سیاسی گفت: به نظر میرسد نقض غرضی رخ داده است. اگر هدف از برگزاری گفتوگو در قالب کنفرانس امنیتی مونیخ کمک به تعمیق امنیت در حوزه منطقهای و جهانی است، عدم دعوت از برخی کشورها اقدامی گزینشی با انگیزههای سیاسی است و این نشانگر تداوم رویکرد اشتباه در ارتباط با تحولات مربوط به جمهوری اسلامی ایران است و نقض غرض تلقی خواهد شد. ناصر کنعانی ادامه داد: چنین اقدامی مغایر اصل بیطرفی و بررسی علمی و بیطرفانه مسائل مرتبط با امنیت و ثبات منطقهای و بینالمللی است؛ بویژه کشوری در قامت جمهوری اسلامی ایران که نقش مهم، تعیینکننده و غیرقابل انکاری در حوزه امنیت منطقهای و بینالمللی دارد. عدم دعوت از چنین کشوری به معنای محاسبه غلط و استمرار رفتارهای غلط سیاسی و اقدام گزینشی با انگیزههای سیاسی است و طبیعتا اقدام غیرحرفهای تلقی میشود. سخنگوی وزارت امور خارجه روز شنبه هم در واکنش به حضور این عناصر بدنام در نشست امنیتی مونیخ و همچنین دیدار امانوئل مکرون با این عناصر در توئیتر نوشت: «آنان که ۴۴ سال حضور بینظیر اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان در حمایت از کشور، انقلاب و رهبری خود را نادیده میگیرند و سراغ چند دلقک بیهویت میروند، نه به دموکراسی اعتقاد دارند و نه انقلاب و ملت ایران را میشناسند».
* آیا غرب به سراب براندازی ایران امید بسته است؟
پاسخ به این سوال که چرا آمریکا و اروپا حیثیت دیپلماتیک خود را به حراج چنین سیرکی گذاشتهاند نیازمند درک این است که نگاه دولتهای غربی به دولت ایران چیست. آمریکا و اروپا از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی رویای براندازی این نظام را در سر داشته و در این مسیر از تمام امکانهای خود استفاده کردهاند. با این حال پس از مدتی به این تصور رسیدند که از ضدانقلاب ایران به عنوان یک ابزار فشار نیز میتوان استفاده کرد؛ ابزاری که بیش از همه در گروهک تروریست منافقین خود را نمایان ساخت. خارج کردن نام این گروهک از فهرست گروههای تروریستی و دعوت از آنها در مجامع بینالمللی به عنوان نمایندگان ایران سابقهای طولانیتر نسبت به نسل جدید مدعوین دارد. با این حال دعوت فرزند شاه مخلوع به اجلاس امنیتی مونیخ بار دیگر یادآور این رویه بود.
مواضع چندی پیش رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه مبنی بر مردود بودن گزینه براندازی هرچند موضعی مزورانه و برآمده از سر ناتوانی است ولی نشان میدهد دولتهای غربی هرقدر جریان برانداز را در جایگاههای مصنوعی بنشانند باز هم بر سر سراب براندازی به شکل علنی قمار نمیکنند. این مساله زمانی روشنتر میشود که به محتوای مباحث طرح شده از سوی مدعوین به اجلاس مونیخ نگاه بیندازیم. مواضعی که حتی باعث تمسخر از سوی ضدانقلاب نیز شد. ادعای سلطنت انتخابی(!) اشتباه گرفتن جمهوری باکو و ترکیه، ادعای شاهزادگی داشتن و قبول نکردن مسؤولیت اقدامات شاه از سوی ربع پهلوی، عیار این جریان را به همگان نشان داد. طبیعی است که دولتهای غربی وارد چنین قماری نشوند که این افراد را به عنوان گزینههای خود معرفی کنند.
بر همین مبنا با توجه به شکست علنی جریان آشوب در داخل کشور و به اغما رفتن پروژه ناامنسازی ایران، نزدیکترین فرض به واقعیت را میتوان تلاش غربیها برای تبدیل اپوزیسیون به ابزار فشار به ایران دانست.
* ورشکستگان سیاسی، ابزار فشار سیاسی به ایران
آنچه در کنفرانس امنیتی مونیخ اتفاق افتاد نشان از این دارد که غربیها به دنبال استفاده حداکثری از ابزار اپوزیسیون خارجنشین هستند. در این سناریو تلاش میشود ابتدا با مشروعیتبخشی به جریان ضدانقلاب و ویرانیطلب برای آنها مشروعیتی نمایشی دست و پا کنند و در عین حال مواضع ضدایرانی آنها را به ابزاری برای فشار به ایران تبدیل کنند. مسالهای که پیش از این نیز با سناریوی پارلمان اروپا برای قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی مشاهده شد؛ بهگونهای که ابتدا با تصویب چنین طرحی در پارلمان اروپا که مصوباتش ضمانت اجرایی ندارد فضایی تبلیغاتی برای فشار به تهران را به وجود آورند و بعد با قرار دادن سرنوشت این مصوبه در شرایطی مبهم، آن را به ابزار فشار سیاسی به ایران در مذاکرات احتمالی تبدیل کنند.
دعوت ورشکستگان ضدانقلاب به اجلاس بینالمللی و پارلمانهای اروپایی نیز میتواند چنین کارویژهای داشته باشد. برخورد قاطع از سوی ایران و تفهیم این واقعیت که تهران نیز گزینههای تنبیهی در مواجهه با چنین سناریویی را در دست دارد میتواند به تضعیف این ابزار منتهی شود.
ارسال به دوستان
بازخوانی جنایتهای ساواک به بهانه انتشار تصویر پرویز ثابتی در تجمع ضدایرانی لسآنجلس
وقتی شکنجه سازمان داشت
* ایران: محاکمه شکنجهگران دوره پهلوی را دنبال میکنیم
گروه سیاسی: در سالهای دیکتاتوری پهلوی دوم «ساواک» نماد استبداد و خفقان به شمار میرفت؛ سازمانی که دهه 1350، به یک پلیس مخفی برای مقابله و سرکوب صدای معترضان به حکومت پهلوی تبدیل شده بود، چنانکه ساواک و شهربانی با همکاری مشترک در تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری که مسؤولیت آن با ساواک بود، سرکوب و حذف مخالفان سلطنت پهلوی را به اوج رساندند. خاطرات زندانیها و افرادی که در کمیته مشترک از سوی جلادهای ساواک شکنجه شدند، گواهی میدهد که شکنجهگران ساواک با بیرحمی هرچه تمامتر که بویی از انسانیت نداشت، با انواع شکنجهها زندانیان را تا مرز مرگ پیش میبردند و البته در برخی موارد نیز طرح قتل زندانیها را پیریزی و اجرا میکردند. وقتی نام شکنجههای ساواک و اقدامات ضدانسانی آن سازمان مخوف به میان میآید، ناخودآگاه نام پرویز ثابتی، رئیس امنیت داخلی ساواک و البته مسؤول اصلی کمیته مشترک خرابکاری به اذهان متبادر میشود. باز هم به گواهی خاطرات افرادی که به دست بازجوهای ساواک شکنجه شدند، پرویز ثابتی عامل اصلی خشونت حداکثری ساواک علیه مبارزان ضد حکومت محمدرضا پهلوی بود.
هفته گذشته پرویز ثابتی پس از مدتها زندگی در انزوا و بیخبری، در تجمع سلطنتطلبان حامی پهلوی در لسآنجلس حاضر شد تا یادآور سالهای سیاه خفقان و استبداد حکومت پهلوی باشد.
انتشار تصویر جلاد ساواک در تجمع گروههای ضدایرانی در لسآنجلس باعث بیآبرویی اپوزیسیون ایران شده و واکنش منفی کاربران شبکههای اجتماعی را در پی داشته است. همین موضوع باعث شد ارتش سایبری ضدایرانی در بستر فضای مجازی به دفاع بیشرمانه از پرویز ثابتی و سازمان شکنجهگر و ضدانسانی ساواک بپردازد. چنانکه در ۲ روز اخیر، ارتش سایبری ضدانقلاب با ترند کردن هشتگ ساواک، ضمن تمجید(!) از اقدامات این سازمان در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سعی کرد آبروریزی اخیر را جمع کند اما همین موضوع باعث شد چهره دروغگوی اپوزیسیون ایران بیش از پیش نمایان شود.
آنها در حالی سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایات پرویز ثابتی دارند و ماله او و ساواک را میکشند که در جریان اغتشاشات ماههای اخیر سردمدار شعار زن، زندگی و آزادی بودهاند. کارنامه حضور چند ساله پرویز ثابتی در ساواک به قدری سیاه و پر از جنایت بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سالها به زندگی مخفیانه و دور از دسترس رو آورد. کمیته مشترک ضدخرابکاری شکنجهگاه معروف ساواک که به محلی برای شکنجه و در برخی مواقع شهادت انقلابیون تبدیل شده بود، زیر نظر اداره سوم ساواک که ثابتی ریاست آن را بر عهده داشت، اداره میشد.
حضور ثابتی در تجمع جریان ضدایرانی و انتشار تصویر او در این تجمع بهانهای است تا با گریزی به تاریخ، گوشهای از جنایات و اقدامات ضدبشری ساواک در کمیته مشترک خرابکاری، برای نسل جوانی که نه ثابتی را میشناسند و نه درکی از سالهای اختناق حکومت پهلوی دارند، بازگو شود.
مظفر شاهدی در کتاب «ساواک» که از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در ارتباط با پیدایی تا فرجام ساواک منتشر شده، مینویسد: «شکنجهگران و بازجویان ساواک گروهی مالیخولیایی و حیواناتی درنده بودند که وجود درک و شعور انسانی در آنان متصور نبود.
اینان درباره دلایلی که موجب میشد بدون توجه به حداقل معیارهای انسانی، قربانیان خود را شکنجه کنند، ذهنیت روشنی نداشتند و اصولا نمیخواستند یا قادر نبودند در این باره اندیشه کنند.
هر چند از دهه 1330 به بعد، فرمانداری نظامی و سپس ساواک از حربه شکنجه برای به زانو درآوردن متهمان و مخالفان بهره میبردند اما طی سالهای دهه 1340 و 1350 روشهای زجرآورتری برای شکنجه مخالفان به کار گرفته شد و آلات و تجهیزات بیشتر و متنوعتری برای شکنجه تهیه شد.
بسیاری از شکنجهشدگان تصریح کردند توصیف و تشریح شکنجههایی که ساواک درباره هزاران نفر از قربانیان خود اعمال کرده، غیرممکن است. نوع، میزان و تعداد شکنجههای جسمی و روحی که ساواک در طول حدود 20 سال ضد مخالفان حکومت به کار گرفت، بسیار فراتر و جانکاهتر از آن است که بشود در صفحاتی محدود توصیف کرد و برشمرد.
با تمام این احوال، اسناد و مدارک موجود نشان میدهد ساواک طی بیش از ۲ دهه فعالیت، اندوهناکترین جنایات را در گوشهای از جهان بر ضدبشریت انجام داده و نام خود را در صدر سازمانهای جانی و تبهکار وابسته به حکومت در جهان ثبت و جاودانه کرد».
شاهدی در ارتباط با نحوه شکنجههای ساواک مینویسد: «در خاطرات بسیاری از مخالفان سیاسی که تحت شکنجههای مرگبار مورد بازجویی قرار گرفته بودند، پیرامون شیوه کار بازجویان و روند آغاز و ادامه شکنجه و نیز انواع و اقسام شکنجههای جسمی و روحی که درباره متهمان اعمال میشد، اطلاعات جالب اما تاسفبار و متاثرکنندهای درج شده است. شواهد موجود نشان میدهد به عنوان مقدمه در اغلب بازجوییها، متهمان ساعتهای طولانی و بدون اینکه تفهیم اتهام شده باشند یا اساسا با سوال و پرسشی روبهرو شوند، توسط چند نفر از بازجویان بشدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته و فحش و ناسزاهای بسیار رکیک غیراخلاقی و ناموسی را پذیرا میشدند. این روند برای در هم شکستن روحیه متهم، چندین مرتبه تکرار و چه بسا موجب جراحات جسمی قابلتوجهی میشد. بازجوییها معمولا در ساعات پس از نیمه شب آغاز میشد و بازجویان با طرح سوالات گوناگون که در مواردی نامرتبط با اتهام بود، متهم را با ادامه شکنجه و ضرب و جرح و تهدید به اعمال شکنجههای مرگبارتر، وادار به پاسخگویی میکردند. این روند پرسش و پاسخ چندین بار تکرار میشد و متهم به طور مکرر برای پاسخگویی شفاهی و سپس کتبی تحت فشار قرار میگرفت. برای در هم ریختن اعصاب و در هم شکستن مقاومت او، ساعتهای طولانی از استراحت و خواب او جلوگیری میکردند و نوری شدید بر چهره و چشمان او میتاباندند. در این فاصله بازجویان بارها تغییر کرده و جای خود را به افراد تازهنفس میدادند. مشت و لگد در رده نخست شکنجهها جا داشت. هرگاه این مرحله نمیتوانست متهمان را به زانو درآورد، دور تازهای از شلاق زدن بر کف پاها، پشت پاها، کمر تا گردن آغاز میشد که میتوانست مدتها به طول بینجامد و جراحات شدیدی بر جسم شکنجهدیدگان وارد کند تا جایی که محل زخم و جراحات عفونت کرده و سلامت جسمی شکنجهدیدگان با آسیبهای جدی روبهرو میشد. این رفتار غیرانسانی گاه چندین بار و طی روزها و شبهای متوالی ادامه مییافت. هرگاه این مرحله از شکنجه نیز نمیتوانست اراده متهمان را در هم بشکند، شکنجههای غیرانسانی دیگری نظیر کشیدن ناخنهای دست و پا با انبر، بهرهگیری از منقلهای الکتریکی، شوک برقی و حتی شکستن انگشتان دست و پا مورد توجه بازجویان قرار میگرفت. از دیگر شکنجههای جسمی، بستن متهمان به صندلیهای بدون پوشش تحتانی و سوزاندن آنها با اجاقهای برقی و نفتی و نظایر آن بود؛ تا جایی که شکنجهشدگان برای مدتی طولانی از نشستن، راه رفتن و بسیاری دیگر از فعالیتهای جسمی محروم میشدند. در مواردی، برای مضاعف کردن درد و رنج ناشی از شکنجههای غیرانسانی جسمی، برخی اقدامات شنیع و غیراخلاقی را نیز چاشنی آن میکردند. در مواردی متهمان سیاسی را با آب و نیز روغن جوشانده میسوزاندند؛ تا جایی که موجب کنده شدن پوست و گوشت بدن آنها میشد. فرو بردن سوزن در بخشهای حساس بدن، سوزاندن دستها، پیشانی، سینه، شکم، پلکهای چشم و دیگر نقاط بدن با آتش سیگار، آویزان کردن وارونه از سقف، بستن دستبندهای سنگین و دردآور قپانی، فرو کردن اشیای تیز و دردآور در مجاری ادرار و نیز فرو کردن بطری و تخممرغ داغ در نشیمنگاه متهمان از دیگر شکنجههای غیرانسانی و شرمآور ساواک بود. کابلهای سیمی سنگین و ضخیمی که برای شلاق زدن مورد استفاده قرار میگرفت، اثرات جانکاهی بر جسم و روح متهمان بر جا میگذاشت. از دیگر موارد شکنجه بستن قربانیان به میزها و تختهای فلزی و سپس داغ کردن تدریجی آن بود. در مواردی نیز اعضای تناسلی زندانی را به برق و شوک الکتریکی وصل کرده و شوکهای غیرانسانی مضاعفی بر آنان وارد میکردند. شرمآور و دردناکتر از آن، شکنجه غیرانسانی قربانیان در پیش رو و حضور خانواده و بستگان درجه اول آنان بود؛ ضمن اینکه برای اقرارگیری از برخی زندانیان به همسر یا بستگان نزدیک دیگری از آنان در حضور زندانی تجاوز میشد و نیز بستگان و خانواده زندانیان در حضور خود آنان تحت شکنجههای ضدبشری متعدد قرار میگرفتند تا مجبور به اعتراف دلخواه ساواک شوند. دامنه اینگونه شکنجهها گاه تا اطفال 3 یا 4 ساله را نیز در بر میگرفت. چنانکه در یک مورد کودک 7 سالهای پیش روی پدر زندانیاش با شلاق و شوک برقی شکنجه شد و کودک 4 ساله دیگری در حضور مادر زندانیاش با شلاق سیمی شکنجه شده و قطعاتی ظریف از پشت گردنش با قیچی جراحی بریده شد».
البته شکنجههای ضدانسانی ساواک در برخی موارد نیز منجر به فوت زندانیها میشد. آرش (فریدون توانگری) از شکنجهگران شناخته شده ساواک در این باره اعتراف میکند: «شکنجه جزو وظایف و روش کار ما محسوب میشد. این شکنجهها در اکثر موارد بر اثر اصابت کابل با کف پا بود. در نتیجه ورم میکرد. زندانی را از تخت باز میکردیم و میدواندیم و دوباره روی همان پای باد کرده، کابل زده میشد که منجر به شکافته شدن پای این مبارزان شده و به پانسمان میکشید به طوری که مجبور بودند با باسن راه بروند و حتی بعضی مواقع پس از پانسمان هم آنها را کتک میزدیم. بودند کسانی که ماهها تحت شکنجه بودند و حاضر نبودند اطلاعات خودشان را بدهند و در زندان هم علیه رژیم مبارزه میکردند. از جمله افرادی که زیر شکنجه شهید شدند حسین کرمانشاهیاصل بود که وقتی دستگیر شد توسط منوچهر وظیفهخواه معروف به منوچهری تحت بازجویی قرار گرفت و فشار به حد اعلی روی این شخص وارد آوردند ولی حتی حاضر نشده بود اسم خود را بگوید که سرانجام منجر به شهادتش شد. سلسله مراتب ما آنقدر سنگدل بودند- خودمان که هیچی - که وقتی مثلا یک چنین مطلبی را توسط بازجویی میگفت، حسین کرمانشاهیاصل رفت، میگفت، به درک. یک پرونده برایش درست میکرد که بر اثر خودکشی یا بر اثر بیماری مرده. پزشک قانونی هم تایید میکرد و به خاک میسپردند».
۳۰ فروردین ۱۳۵۴ روزنامهها در خبری غافلگیرکننده از کشتهشدن ۹ زندانی معروف گروههای مسلح در جریان فرار از زندان خبر دادند. 2 نفر از کشته شدگان یعنی کاظم ذوالانوار و مصطفی جوانخوشدل از کادرهای رده بالای سازمان مجاهدین خلق و ۷ نفر دیگر یعنی بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپانزاده، احمدجلیل افشار، مشعوف کلانتری و عزیز سرمدی از اعضای بنیانگذار چریکهای فدایی خلق به رهبری جزنی بودند. خبر روزنامهها حاکی از آن بود که این افراد در جریان انتقال از زندانی به زندان دیگر موفق به خلع سلاح ماموران اتوبوس شده و پس از خروج از آن، توسط ماموران اسکورتکننده اتوبوس هدف قرار گرفته و کشته شدهاند. کشته شدن این ۹ نفر حین فرار، مسالهای بود که تا سالها بعد برای خیلیها غیرقابل قبول بود و به آن با دیده تردید نگاه میشد. راز قتل آنها، اول خرداد ۱۳۵۸ فاش شد؛ هنگامی که بهمن نادریپور معروف به تهرانی از بازجویان ساواک که مدتی قبل دستگیر شده بود در مصاحبهای تلویزیونی جزئیات کشته شدن این افراد را افشا کرد. نادریپور که در ساواک رهبر عملیات بخش احزاب و دستجات کمونیستی و مدتی مسؤول آن بود، از سال ۵۱ تا ۵۶ در کمیته مشترک ضد خرابکاری و پس از آن در کمیته زندان اوین مشغول به کار بود. در اعترافات او آمده است: «بعد از ترور سرتیپ رضا زندیپور که ۲۶ اسفند سال ۵۳ انجام شد، کمیته مشترک ضدخرابکاری مدتی بدون سرپرست بود و رضا عطارپور (حسینزاده) که پست معاون کمیته و رئیس واحد اطلاعاتی را داشت، امور محوله را انجام میداد، البته محمدحسن ناصری (عضدی) هم معاون عطارپور بود. یک روز صبح ناصری من را به اتاقش خواست و گفت با توجه به اینکه در سال ۵۳ ترورهای زیادی انجام شده، قرار است طرح متقابلی به اجرا گذاشته شود و شما هم یکی از افرادی هستید که باید در این طرح شرکت کنید. ۲ هفته از ماجرا گذشته بود که عطارپور از من دعوت کرد پس از پایان ساعت اداری یعنی بعد از ساعت ۲ بعدازظهر، نهار در رستوران هتل آمریکا واقع در خیابان تختجمشید میهمانش هستم و باید حتما بروم. در ساعت مقرر به رستوران هتل آمریکا رفتم و با کمال تعجب دیدم علاوه بر عطارپور، حسینی (شعبانی)، پرویز بهمن فرنژاد (معروف به دکتر جوان)، سعدی جلیل اصفهانی(معروف به بابک)، محمدحسن ناصری (عضدی) و ناصر نوذری(رسولی) هم میهمان هستند و با توجه به موقعیت شغلی و رتبه و وضعیت کاری، این میهمانی نمیتواند جنبه عادی داشته باشد. این موضوع خیلی زود روشن شد و عطارپور گفت آقای [پرویز] ثابتی در جریان جزئیات طرح هستند و با سرهنگ وزیری (رئیس وقت بازداشتگاه اوین) هم صحبت شده یا کرده و به هر حال امروز روز اجرای طرح است.
بر اساس این طرح، شعبانی (حسینی) و نوذری(رسولی) باید زندانیان را از زندان اوین تحویل میگرفتند و بقیه در قهوهخانه اکبر اوینی که نزدیک زندان است منتظر میشدند. پس از این کار با راهنمایی سرهنگ وزیری از طریق جادهای که از وسط دهکده اوین میگذرد و از پشت بازداشتگاه اوین به بالای زندان اوین میرسد رفته و زندانیان که ۹ نفر بودند پیاده شدند. پس از اینکه زندانیان از ماشین پیاده شدند (چشمها و دستهای آنها بسته بود) در یک صف روی زمین نشستند و رضا عطارپور شروع به سخنرانی کرد. محتوای سخنرانی این بود که چون رفقا و همفکران شما، همکاران ما (یعنی کارمندان ساواک یا شهربانی) را در دادگاههای به اصطلاح انقلابی خود محکوم به اعدام و آنها را ترور میکنند، ما هم در دادگاه خود، شما را که رهبران آنها هستید به اعدام محکوم کردهایم. زیرا شما آنان را از داخل زندان به اینگونه اعمال تشویق میکنید و با آنها ارتباط دارید و.... بعد از این به وسیله یک مسلسل یوزی که به وسیله جلیل یا سرهنگ وزیری آورده شده بود ابتدا یا عطارپور یا سرهنگ وزیری مبادرت به تیراندازی به سوی زندانیان کردند و من هم نفر شاید چهارم یا پنجم بودم که چند تیر با مسلسل انداختم و به طور کلی گفتند که باید همه تیراندازی کنند و در آخر کار هم جلیل به هر یک از آنها که هنوز زنده بودند تیراندازی کرد».
او همچنین تاکید میکند: «پرویز ثابتی که با گذرنامه سیاسی و مشخصات جعلی در خارج از کشور (سوییس) است، در این جنایت هولناک سهیم و شریک و در حقیقت دستوردهنده بوده و جزئیات را احتمالا او طرحریزی یا تصویب کرده است. شاه مخلوع و ارتشبد نعمتالله نصیری معدوم هم از این جنایت بیاطلاع نبودهاند».
* نقش آمریکا و اسرائیل در آموزش شکنجه گران ساواک
جیمز لایف در کتاب «شکنجه در جهان» مینویسد: «در سمینارهایی که سازمان CIA برای اعضای ساواک ترتیب میداد، جدیدترین و مؤثرترین شیوههای شکنجه را آموزش میداد. تعدادی از دستگاههای مورد استفاده برای شکنجه نیز جزء دستگاههای فنی بود که CIA در اختیار ساواک ایران گذاشت. متدهای شکنجه نازیها در اثنای جنگ دوم جهانی، موثرترین روشهای شکنجهای بود که در سمینارها تعلیم داده میشد».
تهرانی بازجو و شکنجهگر کمیته مشترک ضدخرابکاری نیز درباره چگونگی آموزش شکنجهگران توسط CIA آمریکا در اعترافات خود میگوید: «من به اتفاق 13 نفر دیگر از شکنجهگران کمیته مشترک و ماموران ساواک طی ماموریتی به آمریکا تحت آموزش ماموران سیا قرار گرفتیم، هنگام ورود به آمریکا در فرودگاه دالاس به زمین نشستیم و چند نفر از کارمندان سیا در فرودگاه از ما استقبال کردند و سپس با هواپیما به یک اردوگاه آموزشی در محلی جنگلی و نزدیک دریا رفته و به مدت ۲ هفته آنجا بودیم و به صورت تئوری و عملی شیوههای مبارزه با تروریستها [مبارزان و انقلابیون] را فرا میگرفتیم».
* ساواک و حقوق بشر
نام ساواک در محافل سیاسی - اجتماعی مخالف رژیم پهلوی در داخل و خارج کشور و اذهان عمومی مردم جهان با نقض حقوق بشر عجین شده بود. از اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350، مجامع حقوق بشر، ساواک را در صدر سازمانهایی قرار دادند که در زیر پا نهادن حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی مردم «ضربالمثل» شده است. مجامع، گروهها و سازمانهای مختلف طرفدار حقوق بشر به رغم تمام اقداماتی که رژیم پهلوی انجام میداد، در تمام سالهای حاکمیت ساواک، گزارشات بسیاری درباره نقض صریح و وحشتناک حقوق بشر به دست ساواک، تهیه میکردند و در اختیار محافل سیاسی و اجتماعی همچنین سازمانهای مرجع بینالمللی قرار میدادند. از جمله این موارد تهیه و ارسال گزارشات پیاپی و مداوم از تشکیل دادگاههای فرمایشی و ناعادلانهای بود که تحت سلطه ساواک، ابتداییترین حقوق متهمان و مخالفان سیاسی رژیم پهلوی را نادیده میگرفتند و بر اساس پروندهسازیهای ساواک رای به محکومیت قربانیان صادر میکردند. حقوقدانان بسیاری از کشورهای خارجی به طور مکرر از موارد نقض حقوق بشر در دستگاه قضایی و دادگاههای فرمایشی رژیم پهلوی انتقاد و افکار عمومی مردم جهان را با گوشههایی از فجایع جاری در ایران آشنا میکردند.
***
جمهوری اسلامی محاکمه شکنجهگران دوره پهلوی را دنبال میکند
وزیر کشور درباره پیگیری حقوقی محاکمه کسانی که در دستگاه سرکوب رژیم پهلوی بودند و این اواخر هم در تجمعات ضدانقلاب شرکت میکنند، گفت: نه تنها شکنجهگران ساواک، بلکه همه کسانی که در آن دوره منابع مالی کشور را غارت کردهاند باید مورد پیگیری قرار گیرند. پولهایی که خانواده پهلوی صرف عشرت و خوشگذرانی خود میکنند از کجا آوردهاند؟ داراییهای مردم را سرقت کردهاند و این مساله باید رسیدگی شود. احمد وحیدی تصریح کرد: طبیعتا جمهوری اسلامی این مساله را دنبال میکند ولی با توجه به رویکرد دادگاههای غربی خیلی بعید میدانیم به نتیجه برسد، چرا که این افراد در پناه دولتهای غربی زندگی میکنند و از سوی آنها حمایت میشوند. وی با بیان اینکه تعداد این افراد کم نیست، گفت: تروریستهایی که در کشورهای غربی زندگی میکنند مورد حمایت آنها هستند. متاسفانه این مساله بیانگر همان امپراتوری دروغ و فریبی است که آنها به راه انداختهاند؛ از طرفی به تروریستها پناه میدهند و از سوی دیگر مدعی حقوق بشر هستند! وزیر کشور تصریح کرد: جمهوری اسلامی این مساله را پیگیری کرده و میکند ولی متاسفانه دادگاههای غربی در قبال این مسائل، سیاسی برخورد میکنند.
در تجمعاتی که طی روزهای گذشته توسط ضدانقلاب برگزار شده است، یکی از سرشکنجهگران ساواک به نام «پرویز ثابتی» نیز حضور داشته که این مساله مطالباتی را جهت پیگیری مجازات این افراد به وجود آورده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ آخرین وضعیت تجاری و تأمین ارز کالاهای اساسی کشور
تراز مثبت تجاری پشتوانه ارزی
* بیش از ۸۰ میلیارد دلار ارز برای تأمین مصارف وارداتی تخصیص یافت
گروه اقتصادی: بر اساس آخرین آمار ارائهشده از سوی گمرک ایران، در 10 ماهه سال 1401 حدود 45 میلیارد و 300 میلیون دلار صادرات غیرنفتی برای کشور محقق شده و قریب به 48 میلیارد دلار نیز کالا به ایران وارد شده است. با در نظر گرفتن رقم صادرات نفتی کشور که طی سالهای گذشته بهصورت میانگین سالانه حدود 30 میلیارد دلار بوده است، میتوان گفت تراز تجاری کشور در وضعیت مطلوبی قرار دارد، کما اینکه بانک مرکزی اخیرا اعلام کرده 80 میلیارد دلار ارز برای مصارف وارداتی تامین شده است که نشان از رشد 30درصدی تجارت خارجی کشور در سال جاری نسبت به سال گذشته دارد. به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته یکی از مسؤولان بانک مرکزی خبر امیدوارکنندهای با مضمون تامین 80 میلیارد دلار برای مصارف وارداتی در سال جاری اعلام کرد. شیوا راوشی، مدیرکل تجارت خارجی بانک مرکزی در این باره گفت: سال جاری بیش از ۸۰ میلیارد دلار ارز برای تامین مصارف وارداتی تخصیص یافت که ۶۰ میلیارد دلار آن به حساب فروشندگان وصول و کالا وارد شده یا در راه برای واردات است. وی افزود: در تامین ارز کالاهای اساسی نیز بیش از ۱۸ میلیارد دلار برای کالاهای اعلامی وزارت جهاد کشاورزی اختصاص یافت که ۱۴ میلیارد دلار تامین شده و بقیه نیز در حال تامین توسط واردکنندگان است. به گفته مدیرکل تجارت خارجی بانک مرکزی، امسال 3.2 میلیارد دلار نیز برای واردات اقلام مورد نیاز وزارت بهداشت با نرخ ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان تامین شده و این روند همچنان ادامه دارد. این مقام مسؤول اظهار داشت: آمار و ارقام عملکرد بانک مرکزی در امر تجارت امسال نیز نشاندهنده این است که ۳۰ درصد نسبت به سال گذشته رشد داشتیم.
* تجربه تلخ سهامداران در سال 99 اتفاق نیفتد
مدیرکل تجارت خارجی بانک مرکزی بیان کرد: درباره وضعیت بازار ارز، افراد باید توجه داشته باشند این شرایط برای بازارهای مشابه (بازار سهام) در ۲ سال گذشته نیز مشاهده شد و افراد باید از واکنش هیجانی جلوگیری کنند تا منجر به ضرر مالی نشود. وی بیان کرد: از نظر فرآیند تجارت و آمار و ارقام در بانک مرکزی قابل پیگیری است و نشاندهنده این است که وضعیت تجارت کشور بهتر شده است و نرخهای اعلامی در بازار کاملا حباب است و نباید نسبت به آن عکسالعمل نشان داد.
* تراز تجاری مثبت ایران با در نظر گرفتن صادرات نفت
یکی از اصلیترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت ارز و داراییهای ارزی، تراز تجاری است. این یعنی اگر تراز تجاری کشور منفی باشد پیشبینی روند افزایشی نرخ ارز بدیهی است اما زمانی که تراز تجاری مثبت باشد نشاندهنده ثبات داراییهای ارزی و قدرت عمل بانک مرکزی در بازار است. بر این اساس، مجموع مبادلات بازرگانی کشور از ابتدای امسال تا انتهای دیماه افزایش صادرات و کاهش واردات کالاهای غیرنفتی نسبت به همین بازه زمانی در سال گذشته را نشان میدهد. از ابتدای فروردین تا پایان دیماه سال ۱۴۰۱ میزان صادرات قطعی کالاهای غیرنفتی کشور (به استثنای نفت خام، نفت کوره و نفت سفید، همچنین بدون صادرات از محل تجارت چمدانی) 45 میلیارد و 300 میلیون دلار بوده است که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته افزایش 17.66 درصدی در ارزش دلاری داشته است. همچنین میزان واردات کشور در همین مدتزمان به رقم 48 میلیارد و 500 میلیون دلار رسیده است.
تراز تجاری ایران بدون در نظر گرفتن صادرات نفت حدود 3 میلیارد دلار منفی است اما اگر درآمدهای نفتی را نیز در نظر بگیریم، میتوان گفت کشورمان از نظر منابع ارزی هیچ محدودیتی ندارد.
* نرخسازیها مبنای واقعی و متناسب با مؤلفههای تجارت کشور ندارد
در همین باره مدیرکل تجارت خارجی بانک مرکزی گفته است نرخ ارز در بازارهای فردایی مبنای واقعی با مولفههای تجارت کشور ندارد. وی در پاسخ به این سوال که نرخسازی در بازارهای فردایی موجب ایجاد انتظارات تورمی شده، سیاست بانک مرکزی برای تعادل بازار چیست؟ گفت: این نرخ سازیها، مبنای واقعی و متناسبی با مولفههای تجارت کشور ندارد. راوشی ادامه داد: چند سال است با وجود تحریمها تمام نیاز ارز وارداتی کشور از طریق ظرفیت صادرکنندگان محقق شده است.
* بازار مبادله به سوداگری پایان میدهد؟
موضوع قابل توجه دیگر که چند روز است مسؤولان بانک مرکزی وعده آن را میدهند رونمایی از سیاست جدید ارزی در روزهای آینده است؛ اصلیترین این سیاستها راهاندازی بازار مبادله ارز و طلاست که میتواند ضمن پایان دادن به تقاضای سوداگرانه این ۲ دارایی، تامینکننده نیازهای واقعی مردم باشد.
بر این اساس، راهاندازی و فعالیت مرکز مبادله ارز و طلا ۲ هفته پیش در جلسه شورای پول و اعتبار مورد تصویب قرار گرفت. به گفته مقامات این بانک، موضوع و هدف فعالیت این مرکز ساماندهی و توسعه بازار ارز و طلا است و انجام معاملات ارزی از جمله اسکناس و حواله و فلزات گرانبها، شمش و سکه در این مرکز انجام خواهد شد. البته گفته شده بود این مرکز نیمه اول بهمنماه افتتاح میشود که به دلیل مشکلات زیرساختی فنی افتتاح آن با تاخیر مواجه شده است. بنا بر اطلاعرسانی بانک مرکزی در گام نخست همه ارزهای خدماتی مورد نیاز مردم مانند ارز دانشجویی، گردشگری، درمانی، حملونقل و... در این مرکز عرضه میشود و مقرر شده است به محض راهاندازی این مرکز، عرضه ربع سکه نیز در این مرکز به تعداد بالا انجام شود. آنچه مشهود است آنکه سیاست بانک مرکزی در این رابطه در مرحله اول کاهش تقاضای کاذب در بازار و سپس پاسخگویی به تمام نیازهای ارزی در قالب یک مرکز مبادله رسمی است.
ارسال به دوستان
گزارش دومین شب اجراهای سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر
موسیقی آذری در تالار وحدت
گروه فرهنگ و هنر: موسیقی آذربایجان در دومین شب سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر با هنرنمایی گروه موسیقی وحید اسداللهی روی صحنه رفت. به گزارش «وطن امروز»، این اجرا از ساعت 18:30 در تالار وحدت برگزار شد؛ اجرایی با شادانههای موسیقی آذربایجان و هنرنمایی استاد وحید اسداللهی و گروهش که موجب شور و شادی در بین حاضران سالن شد و علاقهمندان، تقریبا در همه قطعات با این گروه موسیقی همراهی داشتند و پیدرپی تشویق میکردند؛ موسیقی مهیجی که بعد از مدتها تعطیلی کنسرتها سبب شد بار دیگر فضای شاد و شادمانی به مردم بازگردد.
بخشی از این برنامه با موسیقی بیکلام همراه بود و بخشی دیگر با حضور خوانندگان آذریزبان یونس برومند و بهاءالدین خراسانی اجرا شد که در بخشها و قطعات تعیینشده روی صحنه آمده و هنرنمایی کردند.
قطعه اول با تکنوازی «ناغارا» و سازهای پرکاشن آغاز شد و در ادامه گروهنوازی با هنرنمایی وحید اسداللهی، سرپرست گروه و نوازنده ساز «ناغارا»، محمد اسداللهینیاری نوازنده ساز «گارمون»، رضا اسداللهینیاری نوازنده سازهای «پرکاشن»، پیام بنابی نوازنده ساز «تار»، فرامرز گلزارفرد نوازنده ساز «بالابان» و غلامرضا فرساد نوازنده «باس کیبورد» همراه شد تا قطعاتی شاد و ریتمیک و خاطرانگیز از موسیقی فولکلور را برای مخاطبان و علاقهمندان موسیقی آذری به نمایش بگذارند. قطعات این اجرا شامل «سن گلمز اولدوم» در دستگاه چهارگاه، «قوی گولوم گلسین آی ننه» در دستگاه همایون، سولو گروه اسداللهی با اجرای قطعه «من سنی آذری وحدتم»، «فایتونچی- اوزون دره»، کوچهلر (آنسامبل)، داشلی گالا- قاشاقاباغ در دستگاه سهگاه ( اثر استاد نامور)، «گوناخ گلجک» سولو گارمون (ترکنه) اثر استاد خراسانی، سولو تار (اثر استاد نامور)، سولو گارمون قطعه «سیمین بری در گیسویت ای جان»، فریده، سهگاه یاریخ کرم، تز گل بود.
* عرض ارادت موسیقی به پیامبر مهربانی در دومین شب جشنواره موسیقی فجر
ارکستر پیامبر مهربانی، ویژهبرنامه مبعث حضرت محمد مصطفی(ص) شامگاه شنبه در دومین شب از سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر با رهبری آرش امینی و آهنگسازی میلاد آقایی در تالار وحدت روی صحنه رفت. این اجرا که به مناسب مبعث حضرت رسول اکرم(ص) تدارک دیده شده بود، ساعت 21:30 با حضور حجتالاسلاموالمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه (دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی)، محمود سالاری (معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، سیدمحمد هاشمی (معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزارت ارشاد)، سیداحسان قاضیزادههاشمی (نماینده مجلس شورای اسلامی)، محمد الهیاری (مدیرکل دفتر موسیقی)، سیدمجید امامی (دبیر شورای فرهنگ عمومی) و بهزاد عبدی (دبیر هنری جشنواره) برگزار شد.
قطعه ابتدایی این برنامه به موسیقی فیلم «محمد رسولالله» اثر موریس ژار، آهنگساز فرانسوی اختصاص داشت که با تنظیم و بازآفرینی میلاد آقایی برای ارکستر زهی با سازهای ضربی همراه بود. این موسیقی یکی از آثار ماندگاری است که بخوبی در حافظه شنیداری مسلمانان جهان ثبت شده است.
بر همین اساس، ۲ تم اصلی در این اثر انتخابشده مورد بسط و گسترش قرار گرفته و برای ارکستر زهی تنظیم شده بود. اجرای ارکستر «پیامبر مهربانی» در ۲ موومان و در فرم «کانتات» نوشته شده است؛ فرمی موسیقایی و مذهبی که معمولا با گروه کر و ارکستری کامل یا ارکستر زهی و یا ارکستر بادی اجرا میشود و این اثر برای ارکستر زهی و تیمپانی و گروه کر نوشته شده است.
موومان اول با عنوان کانتات «طلوع»، بر اساس شعری از نظامی گنجوی تصنیف شد. مقدمه این اثر روایتگر جهل و تاریکی پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) بود. ادامه این موومان از ۲ بخش تشکیل شده بود که بخش اول وصف و مدح پیامبر(ص) و بخش دوم نیایشی به درگاه خداوند که در دستگاههای موسیقی ایرانی نگاشته شده بود؛ با شعری با این مضمون: «محمد کافرینش هست خاکش/ هزاران آفرین بر جان پاکش».
* شب به یاد ماندنی مصطفی راغب و هنرنمایی نوازندگانش در دومین روز جشنواره موسیقی فجر
مصطفی راغب با هنرنمایی گروه نوازندگان خود، شبی به یاد ماندنی در سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر رقم زد. مصطفی راغب شامگاه شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ آخرین اجرای روز دوم بخش پاپ جشنواره موسیقی فجر را در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی روی صحنه برد.
راغب با خوانندگی «آواز زندگی» اجرای خود را افتتاح کرد و پس از خوشامدگویی به طرفدارانش و تبریک فرا رسیدن سالروز مبعث پیامبر اسلام(ص)، «شالت» را اجرا کرد.
«همینه عشق» و «تو را که دیدم» راغب با استقبال افراد حاضر در سالن مواجه شد و آنها با روشن کردن چراغ تلفنهای همراه خود این قطعه را همراه با خواننده پاپ همخوانی کردند.
«نرو»، «صدای باران»، «بی هوا»، «دیوانگی»، «پیچک»، «دوستت دارم»، «شب» و همچنین «بیچاره فرهاد» از دیگر قطعاتی بودند که مصطفی راغب شامگاه شنبه در سالن میلاد اجرا کرد. مصطفی راغب همچنین تصنیفهای «بگذار سر به سینه من»، «پروانه شو»، «موی سپید»، «پادشه خوبان» و «مرغ سحر» را خواند.
* کنسرت دونوازی پیانو در فرهنگسرای نیاوران
فرهنگسرای نیاوران شامگاه شنبه 29 بهمنماه ساعت 18:30 با اجرای «دوئت پیانو» از کشور صربستان میزبان علاقهمندان موسیقی بود. فرهنگسرای نیاوران در دومین شب از سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر شامگاه شنبه در نوبت اول اجرا ساعت 18:30 میزبان کنسرت دونوازی پیانو از کشور صربستان در بخش بینالملل بود.
این کنسرت هنرنمایی گروه «بیجیدو» مخفف نام «دراگومیر براتیچ» و همسرش «ماریا گودواچ» ۲ هنرمند موسیقی صربستان بود که با عنوان «دوئت پیانو» یا «۴ دست به روی پیانو» نزدیک به 3 سال است در سراسر دنیا اجرا میشود. این گروه موسیقایی که تاکنون ۵۰ کنسرت در نقاط مختلف جهان روی صحنه اجرا کرده شنبه شب در بخش بینالملل سیوهشتمین جشنواره فجر حضور داشت.
* شب بزرگداشت هادی آرزم در ارسباران
اجراهای منسجم، تمرین شده و باکیفیت قطعههای «من انقلابیام»، «فرمانده دلها» و «هوای تازه» توسط گروههای سرود «مصباح الهدی» و «شمیم ولایت» که تشویقهای مکرر علاقهمندان و حاضران در سالن را در پی داشت، دومین روز سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر در فرهنگسرای ارسباران را به یکی از روزهای فراموشنشدنی این جشنواره تبدیل کرد. گروههای سرود «مصباح الهدی» از استان فارس و «شمیم ولایت» از استان یزد، در دومین روز برگزاری سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر در بخش سرود به میزبانی فرهنگسرای ارسباران، 6 قطعه را برای علاقهمندان و حاضران در سالن اجرا کردند.
* شب ماندگار سیستانوبلوچستان و مازندران در جشنواره فجر
در دومین روز برگزاری سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر، فرهنگسرای ارسباران در بخش موسیقی نواحی میزبان ۲ استاد موسیقی نواحی از استانهای سیستانوبلوچستان و مازندران بود. در دومین روز برگزاری جشنواره موسیقی فجر در بخش موسیقی نواحی در فرهنگسرای ارسباران، ابتدا محمد گمشادزهی مطلق، نوازنده چیرهدست تنبورک به همراه محمد ریگیپناه، خواننده و نوازنده قیچک، به مدت ۳۰ دقیقه برای حاضران به اجرای برنامه پرداختند.
* نیانباننوازی بوشهریها در باغ هنر
نخستین کنسرت موسیقی اقوام از دومین شب سیوهشتمین جشنواره فجر در کوشک باغ هنر با هنرنمایی بوشهریها برگزار شد. در دومین شب از این دوره از جشنواره موسیقی فجر از ساعت 18:30 احمد علیشرفی نیانباننواز باسابقه بوشهری روی صحنه رفت و به مدت ۳۰ دقیقه همراه با دمامنوازی عباس علیشرفی، موسیقی بیکلام بوشهری نواختند. احمد علیشرفی نخستین کسی بود که ساز نیانبان را وارد موسیقی بوشهر کرد و یکی از تکنوازان بنام نیانبان در بوشهر است. او همچنین از داوران جشنواره ملی موسیقی جوان نیز بوده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|